اشعار اصغر عظیمی مهر

شعر و ادب پارسی

اشعار اصغر عظیمی مهر

شعر و ادب پارسی

می شناسد تازیانه جای جای گرده را( اصغر عظیمی مهر )

 

می شناسد تازیانه جای جای گرده را
کوچه های لاابالی سنگ تیپاخورده را

خواب من تصویری از زخم است ؛ باور می کنم -
آنکه در زیر شکنجه سخت خوابش برده را

چند روزی مانده تا پاییز آتش می زنند -
باغبانهای مجرب بوته ی پژمرده را

خوب می دانم دلیل این همه پرهیز چیست
کس نمی خواند به محفل آدم افسرده را

حال و روز آن مسافر را که سوغات از سفر
با خودش پیغام مرگ همرهان آورده را -

هیچ کس جز من نمی داند که عمری هیچ کس
قصد دلجویی نکرد این خاطر آزرده را
*
دشت بعد از من عزادار است و در هر گوشه ای
آهوان اندوهگینند این پلنگ مرده را


اصغر عظیمی مهر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.