اشعار اصغر عظیمی مهر

شعر و ادب پارسی

اشعار اصغر عظیمی مهر

شعر و ادب پارسی

بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من ؛ غم نکرد ! ( اصغر عظیمی مهر )

بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من ؛ غم نکرد !
گریه هم یک ذره از اندوه هایم کم نکرد !

روح من از عشق می ترسید! من عاشق شدم!
هیچکس ظلمی که من بر قلب خود کردم نکرد!

آن قَدَر دنیای ما با هم تفاوت داشت که –
خطبه های عقد هم ما را به هم محرم نکرد !

- بارها همبستری بی ترس از آبستنی-
اینچنین لطفی خدا با حضرت مریم نکرد !

بس کن ایما را که قبلاً لال ها فهمیده اند –
اینکه ده انگشت کار یک زبان را هم نکرد

نه هراس از آتش دوزخ ‘ نه اخراج از بهشت!
آخرش هم آدمی را هیچ چیز آدم نکرد !!!!

 

اصغر عظیمی مهر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.