شاید جنون زیـباترین عقـل جهــان باشد !!!!
***
رودی که می خشکد در او سودای طغیان نیست
دور از تو حتی گریه کردن کاری آسان نیست
دارم به دوری از تو عادت می کنم کم کم
هر کس به دردی خو کند در فکر درمان نیست
وقتی عزیـــزی نیست تا باشـــــد خریدارت
فرقـــی میان قصـــر مصر و چـاه کنعـان نیست
مانده ست بر دیوار قاب عـکس تو هر چنــد
تندیســی از آقامحمــدخان به کرمــــان نیست
خوارزم بعد از حمله ی چنگیــز خــان حتی
انـدازه ی من بعـــد دیــدار تو ویــران نیست
همــواره مفهــوم عنایت نیست لبخنــدت
گاهــی به غیر از سیــل دستـــاورد باران نیست
در بســـتر ســیلاب وقتــی خانه می سـازی
روزی اگـر ویران شــود تقصــیر طوفان نیست
وقتی که نان کدخدا در دست میراب است
جــایی بــرای رحــم او بر زیردســتان نیست
راه خــودت را کــج نکن با دیدنم از دور
آهوی وحشی از پلنگ این سان گریزان نیست
می گردی و چشمم به دنبال تو می گردد
خورشید از چشم زمین یک لحظه پنهان نیست
چشمم به گیلاس لبت وقتی که می افتد
دیگر زبان را جرات (( لعنت به شیطان )) نیست
تو لطف شیطانی به آدم سیب گندم گون !
شیــطان همیــشه در پی اغـوای انــسان نیست
گیســو بیفشـان بید نامجــنون من در بـاد
بی گرده افشــانی گـلـی پابنـد گلدان نیست
شاید جنون زیـباترین عقـل جهــان باشد
هر کس که دیوانه ست الزاما پریشان نیست
هـر چند خامـوشم ولی هرگز مپنداری
آتشفشان خفــته دیگر فکـر طغیان نیست
من عاشـقم حتـی اگر شاعـر نمی بودم
اما بدون عشـق شـاعـر بودن آســـان نیست
اصغر عظیمی مهر